مناجات ماه رمضانی با خداوند
در سحر چشم که گریان بشود خوبتر است سائلت پـاره گریبان بشود خوبتر است گرچه موسیست مناجاتی طور تو ولی گر خدا همدم چوپان بشود خوبتر است روسیاهی که به هـمراهی خـوبان برود بر در کهف نگهبان بشود خوبتر است ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم تشنه گر خرج بیابان بشود خوبتر است انـدکی نـیز مرا هم بنـشان پیـش خودت میزبان همدم مهمان بشود خوبتر است به طـبـیـبان دگر نـسـخـۀ ما را مـسـپـار درد با دست تو درمان بشود خوبتر است تا درسـتم نکـنی دست از این در نکـشم این گدا دست به دامان بشود خوبتر است بعد هر معصیت از خوف بههم میریزم عبد اگر زود پیشمان بشود خوبتر است آنـقـدر سـیـنـه زنم تا که نـجـاتـم بـدهـی آتش اینگونه گلستان بشود خوبتر است گر بـنا هـست کـسی واسـطـۀ ما بـشـود ضامنم شاه خراسان بشود خوبتر است اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود فیض وقتی که دو چندان بشود خوبتر است دوست دارم دم افـطـار کمی تـشنه شوم نوکر شاه که عطشان بشود خوبتر است نام ارباب خودش مظهر اسماء خـداست ذکر العفو حسین جان بشود خوبتر است |